زمین تاوان ظلم من
است. اگر خدا چنین میخواهد، پس زمین از بهشت بهتر است.خدا گفت: برو و
بدان جادهای که تو را دوباره به بهشت میرساند، از زمین میگذرد،
از زمینی آکنده از شر و خیر، از حق و از باطل، از خطا و از صواب؛ و اگر
خیر و حق و صواب پیروز شد، تو بازخواهی گشت......... وگرنه..........!!!
و
فرشتهها هم گریستند.اما انسان نرفت. انسان نمیتوانست برود……انسان
بر درگاه بهشت وامانده بود. میترسید و مردد بود. و آن وقت خدا چیزی
به انسان داد. چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غبطه
واداشت.انسان دستهایش را گشود و خدا به او «اختیار» داد.خدا گفت: حال
انتخاب کن. زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شدی. برو و بهترین
را برگزین که بهشت پاداش به گزیدن توست.عقل و دل و هزاران پیامبر
نیز با تو خواهد آمد تا تو بهترین را برگزینی.و آنگاه انسان زمین را
انتخاب کرد. رنج و نبرد و صبوری را.و این آغاز انسان بود.