وبلاگ قرآنی

در مورد قرآن ( داستان-خبری - و همه )

وبلاگ قرآنی

در مورد قرآن ( داستان-خبری - و همه )

بهشت آدم

خداوند ابلیس‌را عقاب نمود و نعمت خود را از وی گرفت. سپس خداوند متوجّه آدم گردید و او را با همسرش وارد بهشت ساخت‌و به او وحی کرد که نعمتی را که به تو دادم به خاطر داشته باش؛زیرا من تو را به صورت جالبی خلق کردم و طبق اراده‌ی خود تو را بشری تمام عیار نمودم و از روح خود در تو دمیدم و فرشتگان خود را به سجده‌ی تو وادار نمودم و قسمتی از نور علم خود را برتو افشاندم.

ای آدم! این ابلیس را از رحمت خود محرومش ساختم و آن‌گاه که از اطاعت من سرپیچی کرد، لعنتش کردم. این خانه‌ی ابدی بهشت است و این منزل را جایگاه و مکان تو قرار دادم. اگر فرمان‌برداری کردی پاداش نیکو به تو می‌دهم و در این بهشت تورا تا ابد نگاه می‌دارم در غیر این صورت تورا از خانه‌ی خویش اخراجت می‌کنم و با آتش خویش تورا شکنجه می‌دهم. فراموش نکن! این ابلیس دشمن تو و همسرت می‌باشد، مواظب باش تو و زنت را از بهشت بیرون نسازد و تورا گنهکار نگرداند.

خداوند به آدم وهمسرش اجازه داد که با کمال آسایش از خوراکی‌های بهشت استفاده کنند و آنان را در چیدن آن‌چه از محصول بهشت میل دارند آزاد گذاشت و فقط به آنان دستور داد که در میان این همه درخت زیاد از یک درخت صرف‌نظر کنند. برای این‌که هیچ گونه ابهامی درباره‌ی درخت باقی نماند و در شناسایی آن تردیدی نباشد خداوند به درخت ممنوع اشاره کرد و آن‌را تعیین نمود تا تمامی اشکالاتی که ممکن است به روح آدم وهمسرش راه یابد برطرف گردد. و باز آنان را تهدیدکرد که اگر به این درخت نزدیک شوند و یا چیزی از محصول آن بچینند، در زمره‌ی ستمگران قرار می‌گیرند. خداوند به این زن و شوهر وعده‌داد که اگر از این درخت ممنوع صرف‌نظر کنند، وسایل آسایش آنان را افزایش دهد. در بهشت گرسنگی، عریانی، تشنگی و دردی نبینند؛ لذا برای آخرین بار به آنان گفت:" تو و همسرت در بهشت برین منزل کن و هرگاه که خواستید با کمال آزادی از محصول بهشت بخورید ولی به این درخت نزدیک نگردید که از ستمگران می‌گردید."

آدم وارد بهشت شد و هرچه مطابق میلش بود و چشمش از آن لذّت می‌برد و سیر می‌گردید. از آب‌های شیرین بهشت سیراب می‌شد. همسر آدم نیز از این نعمت‌های بهشتی بهره می‌برد و با یک‌دیگر تا آن موقعی که آب چشمه‌ی سعادت بر آن‌ها جاری بود، زندگی می‌کردند.

 ابلیس فریب‌کار!

دل ابلیس از آسایش آدم و همسر او و رانده‌شدن از رحمت خداوند و بهشت به درد آمد؛ لذا تصمیم گرفت کاخ سعادت آدم را واژگون سازد و او را از نعمت‌های بهشتی محروم گرداند!

راستی مگر آدم نبود که ابلیس را از کاخ عظمت فرود آورد و از نعمت‌های خداوند و خشنودی او دورش ساخت؟ مگر آدم نبود که سبب فراموشی و انکار ابلیس گردید؟ باید این عقب‌ماندگی را تلافی کند و عیبی در آن کسی که مأمور شد اورا سجده کند و به فضل او اعتراف نماید، به وجود آورد.

ابلیس برای بیرون راندن آدم و همسرش مخفیانه وارد بهشت شد و با حیله مشغول صحبت با آدم گردید و به او وانمود کرد که در دوستی خود با آدم راستگو است و در پند و اندرز به آدم اخلاص می‌وزد. ابلیس برای به دیت آوردن اطمینان آدم هر راهی را می‌دانست پیمود و هر دری را که می‌پنداشت در هدف او مؤثّر است، کوبید و مهربانی خویش را برای آدم و همسرش اظهار داشت و از راه دلسوزی ایشان را از زوال نعمتشان ترساند و به آنان گفت:" رمز این‌که خداوند شما را از از این درخت ممنوعتان کرده‌است این می‌باشد که اگر از آن استفاده کنید، فرشته خواهید شد و یا در بهشت جاویدان خواهد بود."

زمانی‌که ابلیس دید آدم وهمسرش از رأی و مشورت او گریزان‌هستند و حرفش در این زن و شوهر اثر نمی‌گذارد و گوششان به حرف‌های ابلیس بدهکار نیست، برایشان سوگند یاد کرد که من پند و اندرز گوی امینی هستم و قصد ضرر ندارم و نمی‌خواهم به شما صدمه‌ای وارد شود. او سوگند یاد کرد تا صحّت قصد و رأی خود را تأکید کند.

جای تردید نیست که ابلیس در کار خود زیاده‌روی کرد و اصرار ورزید و در گمراه ساختن آدم و همسرش ادامه داد. او از یان‌گونه راه‌ها برای فریب دادن آدم وهمسر او وارد شد:"بوی این درخت جالب است، طعم میوه‌های آن بی‌نظیر و رنگ آن بسیار زیباست." این‌گونه کلمات و نقشه‌ها آدم و همسرش را فریب داد و کلمات زیبا و وعده‌های شیرین ابلیس این زن و شوهر را گمراه کرد و آنان از رأی او متابعت کردند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد