وبلاگ قرآنی

در مورد قرآن ( داستان-خبری - و همه )

وبلاگ قرآنی

در مورد قرآن ( داستان-خبری - و همه )

زیارت در قرآن

قرآن کریم به پیامبر فرمان می‌دهد که هیچ‌گاه بر جنازه‌ منافق نماز نگذارد و نباید بر کنار قبر او بایستد آنجا که می‌فرماید:
«وُ لا تُصَلِّ عُلی اَحُدٍ مِنْهْمً ماتَ اَبُداً وُ لا تَقُمً عُلی قَبًرِهِ إِنَّهْمً کَفَرُوا بِاللَّهِ وُ رُسْولِهِ وُ ماتُوا وُ هْمً فاسِقُونُ»[1]
«برای کسی از آنان (منافقان) اگر بمیرد، هیچ‌گاه نماز نگزار و بر قبر آنان (برای طلب مغفرت) نایست، آنان به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند و در حالی که فاسق و بدکارند، مرده‌اند.»
در این آیه، برای هدم شخصیت منافق، و دادن گوشمال به اعضای این حزب، به پیامبر خدا فرمان می‌دهد:
1ـ بر جنازه‌ احدی از آنان نماز مگزار.
2ـ بر قبر آنان نایست. این حقیقت را با جمله‌ی «ولا تقم علی قبره» ادا کرده است.
از این که می‌فرماید: درباره‌ی منافق این دو کار را انجام نده، مفهومش آن است که این کار درباره‌ی غیر منافق خوب و شایسته است.
اکنون باید ببینیم مقصود از «وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ» چیست؟ آیا مقصود تنها قیام به هنگام دفن است که درباره‌ی منافق جایز نیست و درباره‌ی مؤمن لازم و شایسته است؟ یا مقصود اعم از زمان دفن و دیگر مواقع است؟
برخی از مفسرّان آیه را ناظر به زمان دفن دانسته‌اند ولی گروهی دیگر؛ مانند بیضاوی و غیره، با دید وسیع نگریسته و آیه را چنین تفسیر می‌کنند: «وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ لِلدَّفْنِ أوْلِزِیارَهٍ.»[2]
دقت در مفاد آیه می‌رساند که مقصود یک معنای وسیع است؛ اعم از توقف هنگام دفن یا وقوف پس از آن.
زیرا دو جمله، مجموعِ مضمون آیه را تشکیل می‌دهد و آنها عبارتند از:
الف) «وُ لا تُصَلِّ عُلی أحُدٍ مِنْهْمً ماتَ أبُداً»
لفظ «أَحَدٍ» به حکم این که در سیاق نهی واقع شده، مفید استغراق افراد است و لفظ «أبداً» مفید استغراق زمانی است و معنای جمله چنین است: «برای هیچ کس از منافقان و در هیچ زمان نماز مگزار.»
با توجه به این دو لفظ، می‌توان به روشنی به دست آورد که مقصود از جمله، خصوصِ نماز بر میت نیست؛ زیرا نماز بر میت فقط یک بار قبل از دفن انجام می‌گیرد و دیگر قابل تکرار نیست، پس اگر مقصود خصوص نماز میت بود، نیازی به آوردن لفظ «أبداً» نبود و تصور این که این لفظ به منظور افاده‌ی «استغراق افرادی» است، کاملاً بی‌مورد است؛ زیرا جمله‌ی «لا تُصَلِّ عُلی أحُدٍ» مفید چنین شمول و استحباب است، دیگر لزومی ندارد که بار دیگر به بیان آن بپردازد.
گذشته از این، لفظ «ابدا» در لغت عربی برای استغراق «زمانی» است نه «افرادی»؛ مانند: «و لا أنً تَنْکِحْوا أزْواجُهْ مِنً بُعًدِهِ أبُداً»[3].
بنابراین مفاد جمله‌ی نخست این است که: «هیچ‌گاه برای احدی از منافقان طلب رحمت و مغفرت مکن، خواه با گزاردن نماز و خواه به غیر آن.»
ب) : «لا تَقُمً عُلی قَبًرِهِ»
مفهوم این جمله، به حکم عطف بر جمله‌ی پیشین، چنین است: «وُ لا تَقُمً عُلی قَبًرِ أحُدٍ مِنْهْمً أبُداً» زیرا قیودی که در معطوف علیه وجود دارد بر معطوف نیز وارد می‌شود.
در این صورت نمی‌توان گفت: مقصود از «قیام» همان قیام هنگام دفن است؛ زیرا فرض این است که قیام موقع دفن، درباره‌ی هر فردی قابل تکرار نیست، و لفظ «ابداً» که در این جمله نیز در تقدیر است، حاکی است که این عمل قابل تکرار می‌باشد و تصور این که این لفظ برای استغراق افراد است، پاسخ آن در جمله قبل گفته شد؛ زیرا با وجود «أحدٍ» نیازی به افاده مجدد آن نیست.
با توجه به این دو مطلب در الفاظ: «لا تصل» و «لا تقم» می‌توان گفت: خداوند پیامبر را از هر نوع «طلب رحمت» بر منافق، خواه از طریق نماز بر مرده‌ی او و یا مطلق دعا و از هر نوع «وقوف بر قبر» او، خواه هنگام دفن یا پس از آن، نهی کرده است، و مفهوم آن است که این دو عمل: طلب رحمت و قیام و وقوف بر قبر مؤمن در تمام اوقات، جایز و شایسته است و یکی از آن اوقات، وقوف بر زیارت و خواندن قرآن بر مؤمن است، که سالها است به خاک سپرده شده است.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . توبه/84.
[2] . تفسیر بیضاوی، ج3، ص77.
[3] . احزاب/53.
آیت الله جعفر سبحانی- آئین وهابیت، ص103 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد