بسم الله الرحمن الرحیم
یونانیان در زمانهای گذشته مشاهده می کردند که زمین جسمی بزرگ است و آسمان شب هر روز با آسمان شب هر روز دیگر تفاوت داشت به همین دلیل اولین نظریاتی که در مورد کره زمین ارائه شد بر این اساس بود که زمین در مرکز عالم قرار دارد و ثابت و بی تفاوت در جای خود است.بر
طبق نظریه بطلمیوس زمین مرکز عالم است و سیارات با شعاعی که فاصله آن
سیاره به دور زمین بود به دور زمین می چرخیدند.این نظریه 1700 سال بعد
توسط کوپرنیک نقض
شد.کوپرنیک
تقریبا 40 سال از وقت خود را برای مطالعه زمین شناسی صرف کرد و نظریات
کوپرنیک در سال 1543 بعد از مرگش منتشر شدند زیرا کوپرنیک در زمان حیاتش
از ترس کلیسا که به شدت به نظریه زمین مرکزی معتقد بود از ارائه مطالب خود
خوداری کرد.
بعد از مرگ کوپرنیک گالیله نظریات خود را در باره حرکت زمین و خورشید و مسطح نبودن زمین با کوپرنیک بسط داد و منتشر کرد اما توسط کلیسا به محاکمه و تفتیش عقاید کشیده شد و برای حفظ جان خود مجبور شد نوشته هایش را پس بگیرد.
نظریه زمین مرکزی بیشتر به حول ثابت بوددن زمین و حرکت نکردن آن استوار بود
در آیات متعددی از قرآن به حرکت زمین اشاره شده است:
مثلا در آیه 88 سوره نمل به کوهها اشاره شده است که دقیقا به حرکت زمین دلالت می کند:
کوها را بینی و گمان میکنی ساکن هستند حال آنکه مانند ابرها حرکت دارند
علاوه بر این درسوره طه آیه 53 نوشته شده است که
آن خدایی که زمین را برای شما مانند گهواره قرار داد
همانطور که می دانید گهواره در جای خود ثابت نیست و مانند زمین حرکت چرخشی دارد که دقیقا به زمین اشراه دارد.
همچنین در بیشتر تمدن های قدیم معتقد بودند که زمین مسطح است و به شکل کروی نیست متاسفانه این عقیده علاوه بر کلیسا در بین عده ای از مسلمانان نیز رواج داشته و بر طبق این نظریه زمین به شکل مسطح بوده و تمام اجرام آسمانی بالای سر ما قرار دارند در این مورد نیز قرآن در آیه 41 سوره فاطر اشاره می کند:
همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا نیفتند و اگر بیفتند بعد از او هیچ کس آنها را نگاه نمی دارد
این آیه مساله مسطح بودن زمین را نفی می کند زیرا جسمی که مسطح باشد نمی تواند در آسمان معلق باشد.